عاقبت فاسق و صالح
زنی دارای دو فرزند پسر بود که یکی فاسق و دیگری صالح و زاهد.فرزند صالح به علت بیماری خاصی از دنیا رفت به رغم آن که طبیعتأ هر مادری وقتی فرزند جوان خود را از دست بدهد بسیار اندوهگین میگردد ولکن بر خلاف معمول مادر این جوان نیکو کار در مرگ او جزع و فزع ننمود, اتفاقأ فرزند دیگرش مریض شد و در حالت احتضار بود که دید مادرش به شدت جزع و فزع و بی تابی می کند.
به مادرش گفت:«علت چیست که در مرگ برادرم که انسان شایسته و صالحی بود اینگونه محزون نگشتی با آنکه من انسانی فاسق و تبهکار هستم؟»
مادر گفت:((دلم به این میسوزد که تو چون عمل صالحی نداری و میترسم در آخرت گرفتار اعمال زشت خود شوی.))
فرزند گفت:«ای مادر غم مخور! چون من نیز احتمالأ از اهل بهشت خواهم بود.»
- :((این چگونه ممکن است ؟))
- :« زیرا تو تنها نه ماه مرا در رحم خویش نگه داشتی و دو سال هم شیر دادی این چنین در فکر من هستی و بیتابی می کنی و به من دل میسوزانی , حال ببین خداوند من که آفریدگار من است چقدر در فکر من است! آیا خدایی که هزار مرتبه از تو به من مهربان تر است پس از مرگ به من عنایت و لطفی نخواهد داشت!»
او از دنیا رفت, مادرش وی را در خواب دید که حال خوش و خرمی دارد , علت آن را از او پرسید در پاسخ گفت:« چون من به رحمت خدا امیدوار بودم آمرزیده شدم , فعلأ جایگاه من خوب است.»
- ۹۳/۰۵/۲۹
مطالب خوبی گذاشتی ولی تعجب میکنم چرا اینقدر بازدیدت کمه
می خوام یه روش خوب بهت معرفی کنم واسه بالا بردن بازدیدکنندگان وبلاگت
برو تو سایت 24 آی پی عضو شو بعد رو گزینه کسب امتیاز کلیک کن بعد امتیازات رو به وبلاگ خودت اختصاص بده بعد می بینی که چجوری بازدید وبلاگت بالا میره حتما امتحان کن
اینم آدرسش
www.24ip.ir